قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب

بر دلم گرد ستم هاست خدایا مپسند که مکدر شود آیینه مهرآیینم

قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب

بر دلم گرد ستم هاست خدایا مپسند که مکدر شود آیینه مهرآیینم

مترسک

سلام 

نمیدونم چرا این روزها هر وقت که به دنبال یه کلمه میگردم که خودمو باهاش تعریف کنم یاد مترسک میوفتم ! مترسک رو که میدونین چیه ؟ لولو، آدمک سرخرمن، موجب ترس : Scarecrow 

 

 اینم یه شعر در همین رابطه ( از خودمه نظرتون رو بگید لطفا ) : 

 

من مترسک شده ام و وجودم خالی 

خالی خالی نه ، پر کاهست وجودم اما  

کاه و خالی فرقی ، بینشان انگار نیست   

روزگاری من هم آدمی بودم و در این دنیا  

کار خود میکردم ، راه خود میرفتم  

روزگاری بگذشت ، ناگهان صبحی زود  

لشکر غم به وجود من تاخت  

لشکر وحشی غم هدفش قلب وجود من بود  

و سرانجام وجودم ، زیر این حمله بیرحمانه 

دست تسلیم به سر برد و نشست 

پادشاه غمها قلب من را برداشت 

باقی وجود من ، سهم لشکر میشد 

غارت وجود من ، لحظه ای بیش نبود 

و وجودم ، خالیه خالی شد  

بعد از آن لشکر غم ، عزم رفتن میکرد  

اما ، عده ای از آنها قصد ماندن کردند 

آری ، غم دگر صاحب من می باشد  

و وجود خالی من ، تا همیشه میزبان غم است 

ناگهان میترسم  

نکند وجود خالی ، موجب رنجش غمها گردد 

پس به صحرا رفتم ، کاه با گاری خود آوردم 

و وجودم را ، پر نمودم با کاه ، تا که جای غم ، گرم و راحت باشد  

آخر او مهمان است !!! 

آری ، اینچنین بود که من ، یک مترسک گشتم

  من مترسک هستم ، اما جای من مزرعه نیست ، جای من در شهر است ! 

من دگر غریبم اینجا ، و کسی نیست مرا بشناسد 

کاش مشتی حسنی می آمد و مرا با خود از اینجا می برد 

و مرا گوشه ای از مزرعه اش جا میداد  

تا که همسایه دیوار به دیوار کلاغ و سگ و موش می گشتم  

آخر آنها دلشان صافتر است  

دلشان پاکتر است !!!   

نظرات 2 + ارسال نظر
وبلاگ یک دانشجوی ام بی ای پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:53 ب.ظ

سلام
ممنون سر زدید
می بخشید دیر دیدم
...
چه قدر غمگین می نویسید
خوب نیست
ما اول همه باید خودمون رو مدیریت کنیم
باید بتونیم با انرژی و با هدف بریم جلو

من ام بی ای مالک اشتر میخونم
امیدوارم موفق باشید.

سلام خوب هستید ؟
خیلی لطف کردید که دعوت منو قبول کردید .
ببخشید اگه نوشته های غمگینم آزارتون داد
برام دعا کنید که بتونم از این حالت رها بشم
موفق باشید بازم سر بزنید
خدا نگهدار

الهام جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:48 ب.ظ http://elham7709.blogsky.com

سازم را کوک کن تا برای مترسک تنهای در مزرعه ی زندگی شعر غم ها را بنوازم...
تا که بفهمد تنهایی در قلب زنده ی آدم هاییست که ادای زنده ها را در می آورند اما زندگی در چشهمای خیره آن مترسک تنها جاریست...

سلام بر الهام خانم و خوب هستید ؟
تو این زمونه غریب کمتر آدمی رو میشه پیدا کرد که به معنای واقعی زنده باشه و به قول شما ادای زندگی رو در نیاره !!!
دلم تنگه برای آدمهای زنده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد