قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب

بر دلم گرد ستم هاست خدایا مپسند که مکدر شود آیینه مهرآیینم

قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب

بر دلم گرد ستم هاست خدایا مپسند که مکدر شود آیینه مهرآیینم

پیر شدم

ای خدا پیر شدم  

جسم من پیر شده  

روح و دلم پیر شده  

شوق من پیر شده  

 

مادرم پیر شده  

شمعدونیاش پیر شدن 

سنگ قبر پدرم پیر شده  

 نامه ها و ساعتش پیر شدن 

 

زندگی پیر شده  

 کتابام پیر شدن 

خاطره هام پیر شدن 

یادگاریای بچگیم پیر شدن  

 

خونمون پیر شده  

همسایمون پیر شده

کوچه ها پیر شدن 

خیابونا پیر شدن    

 

  آسمون پیر شده  

خورشیدمون پیر شده 

ستاره ها پیر شدن  

کهکشونا پیر شدن  

 

  

 حافظ و  سعدی پیر شدن  

سهراب و شاملو پیر شدن  

شعراشونم پیر شده 

 

ترانه ها پیر شدن 

کمونچه ها پیر شدن 

آواز خونا پیر شدن  

 

 

گنجشکا و جیرجیرکا پیر شدن  

کلاغا و مارمولکا پیر شدن 

مورچه ها و کرم خاکیا پیر شدن  

نظرات 2 + ارسال نظر
سکوت خیس شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:10 ب.ظ http://mynoble.parsiblog.com

کتابام پیر شدن

خاطره هام پیر شدن

یادگاریای بچگیم پیر شدن
وقتی کوله بارمو باز میکنم ببینم چی ذخیره کردم...آه...
دلم میخواد سرمو رو شونه خدا بگذارمو های های بندگی مو گریه کنم...:(
دعا بفرمایید...

شما هم تو گریه های بندگیت منو دعا کن که هیچ ندارم تو کوله بارم

سکوت خیس شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:12 ب.ظ http://mynoble.parsiblog.com

اما برای من حافظ و سهراب پیر نشدن...

حافظ و سهراب پیر نمیشن هیچوقت منم که پیر شدم و دچار اشتباه !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد