غرقه ایم ، غرقه !
غرق در تفکرمان ، نه تفکر نه ، تفکر ناب و سنگین است کسی در آن غرق نمیشود !
غرق در تصوراتمان هستیم ، تصورات پوچ و خالیمان ، تصورات اشتباهمان !
تصوراتی که گاه به صورت خیال ( واهی ) در وجودمان رشد میکنند و گاه آنها را از دیگران کپی کرده و در وجودمان پرورش می دهیم و در وقت نیاز برای توجیه رفتارمان آنها را به کار میگیریم !
گاه این تصورات بی اساس فقط خودمان را غرق میکند و گاه دیگران را هم با خودمان غرق میکنیم و چقدر دردناک است که دیگران به خاطر تصورات اشتباه ما غرق شوند !
غرقه ایم ، غرقه در حساب و کتابهایمان ! غرقه در حساب و کتابهایی که اساسشان تصورات اشتباهمان است و قوانین جمع و ضرب و تقسیمش از تصورات بی اساسمان پیروی میکند !
غرقه ایم غرقه در بی مرامی هایمان ، غرقه در بی معرفتی هایمان ،
بی مرامی ها و بی معرفتی هایی که اساسشان بر بی اساسی حساب و کتابهایمان است !
دیر زمانیست که غرق شده ایم و غوطه میخوریم در این ناراستی ها و کژی ها و دیگر برایمان کاملا عادی و طبیعی شده است ! دیگر نفس هم کم نمی آوریم ! ششهایمان هم تکامل یافته و به کژیشش تبدیل شده است تا دیگر نیازی نباشد که گاه گاه سرمان را برای نفس گرفتن خارج کنیم از ناراستی ها !
نمیدانم در این ژرفناهای تاریکی که غرق شده ایم آیا امید نجاتی هست ؟!
نمیدانم آیا نجات دهنده ای می تواند ما را از این اعماق تاریک بالا بکشد و خود غرق نشود ؟!
نمیدانم ...
ربِ لا تَکِلنی علی نَفسی طرفةَ عینِ ابداً...خدایا لحظه مار را به خود وامگذار...
همیشه به خدا می گم: نذاری دستام از تو دستت رها بشه...
خدایا نذار دستام از تو دستت رها بشه