قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب

بر دلم گرد ستم هاست خدایا مپسند که مکدر شود آیینه مهرآیینم

قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب

بر دلم گرد ستم هاست خدایا مپسند که مکدر شود آیینه مهرآیینم

خدایا سلام

سلام  

خدایا سلام  

خدایا با اینکه باهات قهرم و ازت دلخورم ولی سلام 

خدایا با اینکه قلبمو مثل یه تیکه کاغذ چرکنویس مچاله کردی از بس بهش فشار آوردی ، ولی بازم سلام 

خدایا با اینکه هر لحظه که میگذره بیشتر غریبه میشی برام ، ولی بازم سلام 

خدایا با اینکه این دل من دیگه اون دل قدیمی و بی کینه نیست ، ولی بازم سلام 

خدایا با اینکه دیگه نمیتونم لیوان شربت کثیف و چرک  یه پیرزن غریبه رو با همه وسواسی که تو این چیزا دارم سر بکشم مبادا که ناراحت بشه ، ولی بازم سلام 

خدایا با اینکه دیگه اگه نمازم رو هم نخونده باشم چیزی رو دلم سنگینی نمیکنه ولی بازم سلام 

خدایا سلامت میکنم و خودتم میدونی که این سلامم بی طمع نیست !  

خدایا ازت میخوام کمکم کنی مثل قبل بتونم به همه عشق و محبت و احترام داشته باشم  

خدایا ازت میخوام کمکم کنی بی حساب و کتاب به همه عشق بورزم و مثل گذشته از خودم بگذرم به خاطر دیگران ( میدونی که چقدر با انجام این کار خوشحال میشم )  

خدایا ازت محبت هیچ کسیو نمیخوام جز خودت ! خدایا میخوام همه برام یکسان باشن نمیخوام هیچ کسی تو دلم خاص بشه که بهش وابسته بشم هیچ کسی ! تا وقتی زنده ام   

خدایا من این همه سال نذاشتم کسی با محبتش دلمو تسخیر کنه ولی نمیدونم چرا غفلت کردم و یکی اومد از سد محکم دلم گذشت ! و آخرشم که خودت دیدی چی شد !  

دیدی دلم چه بازی بدی خورد ! دیدی دلم چه شکست سنگینی خورد !  

نتیجشم که داری میبینی ! چقدر با خودت بد حرف زدم بعد از اون ماجرا !!! 

چقدر به این و اون و مهمتر از همه مادرم بی احترامی کردم و هنوزم ادامه داره !!!  

چقدر حالتا و احساسات بد تو دلم پیدا شده تو دل منی که هیچوقت این حالتا رو نداشتم !   

خدایا خودت میدونی که چقدر این روزا حال خرابی دارم و چشمام همیشه نمناکه پس یه کاریش بکن من که ازت چیز زیادی نخواستم و نمیخوام ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد